فاطمه جونفاطمه جون، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

پاره ی تنم،فاطمه جون

بااااا...

1393/11/1 13:47
261 بازدید
اشتراک گذاری

یواش یواش میخوای حرف بزنی عزیز دلم. دیشب که آخرین دقایق دی ماه داشت سپری میشد و شما هنوز بیدار بودی و میخواستی شیطونی کنی دو مرتبه  کلمه بابا رو به زبون آوردی و قند تو دل من و بابا جون باز شد و کلی ذوق زدیم . دخترکم ان شاالله زودتر بتونی صحبت کنی و همدم تنهایی های مامان بشیمحبت

نقاشی زیر رو خاله جون بهار کشیده و به قول خودش به خاله کوچیکه داده تا برات بیاره. از طرف دخملی ممنون خاله بهار.

پسندها (3)

نظرات (6)

محمد
1 بهمن 93 15:13
آپم آپم آپم با مطلب "اینجا کسی پویا نمیبیند...!" بروزم دوست من به منم سر بزن.
مامان دو فرشته
7 بهمن 93 9:16
سلام منم از وبلاگ قشنگتون دیدن کردم . با اجازه لینک کردم
دوست خاله کوچیکه!!!!!
8 بهمن 93 19:59
خواهش میکنم عزیزم که میتونی حرف بزنی!!!!! ایشالا خودت بتونی نقاشی بکشی که خاله کوچیکه برای من بیاره
مامان فاطمه جون
پاسخ
حتما نقاش که شدم یه نقاشی خوشگل با امضا خودم براتون میفرستم. خاله جون تولدت مبارک
مامان پرهام
9 بهمن 93 23:22
چقده نازه این دخمل
مامان فاطمه جون
پاسخ
ممنون خاله جون
کامیار
31 تیر 94 0:38
سلام وبتون عالیه اگر با تبادل لینک موافق بودین بی خبرم نذارین!
محمدرضا
31 تیر 94 15:55
سلام خوبی؟؟؟؟ وب توپی داری لطفا به منم سر بزن